زمینی بدقولِِ فراموش کار

چه قولهای داده شده‌ای که با گذشت زمان فراموش می شوند قولهایی که در زمان خودش قول بود ولی حالا, با این همه گردو غبار و تار عنکبوتی که رویش نشسته حتی اگر عملی شود هم دردی را دوا نمی کند

اگر نگویم انفجار رخ می دهد

اخم چیز قشنگی نیست

تو می دانی یا نمی دانی یا نمی خواهی بدانی که با آن گره بدترکیب اخم  چقدر نزدیکها دورتر می شود و چقدر قلبها شکسته می شود و چقدر با هم بودنها بی هم می شود

اصلا گفتنی که فایده‌ای رو مخاطبم نگذارد به درد لای جرز دیوار می خورد

ولی امان از این حرفهای نگفته ای که آدم را به حد انفجار می کشاند .